gallery image

Friday 14 January 2022

صدیقی امام جمعه تهران اولین" حاکم شرعی" که مرا محاکمه کرد

سخنرانی حجه الاسلام کاظم صدیقی" امام جمعه موقت تهران" در خطبه هایش که گفت:" اگر اهل کشورها، استانها و شهرها دو بال تقوا داشتند و در وظایف شرعی و مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی خدا را در نظر می گرفتند، مبتلا به مشکلات معیشتی و کم آبی نمی شدند."  اساس گفته های ایشان که از بینش مذهبی" انجمن حجتیه" نشات می گیرد، بدنبال مقدراتی است که خدا از پیش برای مردم تعیین کرده است. بطور خلاصه روحانیون و شارعان معتقدند که خدا کارگران را برای استثمار  آفریده، و خانواده آنان محکومند، در فقر  و فلاکت زندگی کنند. اما سرمایه داران، دلالان و رانت خواران مورد لطف خدا قرار گرفته تا خانواده آنان از نعمات دنیوی برخوردار شده، تا شکرگذار لطف پروردگار و نمایندگان برحقش باشند. بیانات ایشان حافظه تاریخی مرا بار دیگر زنده کرد. این حافظه تاریخی برمی گردد به سال 1360 و یا 1361 « متاسفانه زمان دقیق را فراموش کرده ام» زمانی که یکی از نمایندگان" شورای کارگران کارخانه ابهرپلاست" بودم. به اتهام اغتشاش و تحریک کارگران به اعتصاب، بر اساس شکایت کارفرما دستگیر و بعد از چند روزی توسط صدیقی حاکم شرع وقت در دادستانی ابهر مورد محاکمه قرار گرفتم. بعد از سوال و جوابهای زیاد. ایشان گفت: چرا کارگران را تحریک به اعتصاب کردی و کارخانه را به آشوب کشاندی." من در جواب گفتم:" من کارخانه را به آشوب نکشاندم . کارگران بر علیه ظلم و اخراج کارگران دست از کار کشیدند و خواهان عدالت و جلوگیری از اخراج همکاران خود شدند. کارگران برای گرفتن حق خود شورا تشکیل دادند. پنج نفر را که یکی از آنها من بودم به عنوان نمایندگان شورا انتخاب کردند تا با کارفرما و " اداره کار ابهر" در مورد حقوق کارگران و جلوگیری از اخراج مذاکره شود. اما اداره کار ابهر و کارفرما زیر بار نرفتند و بر خواسته خود تاکید کردند. شورای کارگران کارخانه نیز برای رسیدن به خواسته های بحق کارگران، مدیریت کارخانه را بطور موقت در دست گرفت. بعد پاسداران مرا دستگیر و حالا اینجا هستم." وی گفت:" کارفرما صاحب کارخانه است و  خدا و شرع این اختیار را به او داده که حق کارگر را تعیین کند، تو حق نداری در کار کارفرما دخالت کنی و کارگران را تشویق به اعتصاب و اغتشاش کنی. اینبار حکم زندان برایت نمی نویسم ولی تو حق ورود به کارخانه و تماس با کارگران را نداری".

حال بطور خلاصه به داستان استخدام در کارخانه و اعتصاب و ایجاد شورا در کارخانه توسط کارگران  اشاره می کنم.

من هم همچون تعدادی از جوانان آن دوره به آزادی، برابری و عدالت اجتماعی اعتقاد پیداکرده بودم و به تشکل و ایجاد شوراهای کارگران و سایر زحمتکشان برای رسیدن به عدالت اجتماعی و حکومت شورائی باور داشتم. بعد از سرنگونی رژیم دیکتاتوری شاه، برای ادامه فعالیت در میان کارگران و سایر زحمتکشان به شهر ابهر برگشتم. با هم فکری تعدادی از" دوستان" و" بیکاران شهر" که شامل زنان و مردان بیکار می شدند، شورای بیکاران ابهر و حومه را راه اندازی کردیم. در مجمع عمومی بیکاران، من همراه با 4 نفر از بیکاران،بعنوان نمایندگان شورا انتخاب شدم.  نمایندگان شورای بیکاران موظف شدند، برای دستیابی بیکاران به شغل مناسب، ادارات و مراکز خدماتی و کارخانجات، را شناسائی کند. شورای بیکاران موفق شد تا در زمان مناسب تعداد قابل توجهی از بیکاران را در مراکز و ادارت مختلف مشغول کند. من نیز در کارخانه مینو" خرمدره" مشغول به کار شدم. بعد از 6 ماه از استخدام مجدد من جلوگیری شد. بعد از مدتی، در کارخانه ابهرپلاست بعنوان" کارگر" استخدام شدم. روابط کارگران در کارخانه بسیار صمیمی و آگاهانه بود. کارگران برای بهتر شدن محیط کار و حقوق کارگر با هم صحبت می کردند. من هم در جلسات مخفی کارگران، فعالانه شرکت می کردم و از ضرورت اتحاد و تشکیل کارگران در شورای کارگری دفاع می کردم. تا اینکه کارفرما دستور اخراج تعدادی از کارگران را صادر و نگهبانان از ورود آنان به داخل کارخانه جلوگیری بعمل آوردند. کارگران کارخانه در اعتراض به اخراج همقطاران خود دست به اعتصاب زده و خواستار بازگشت همه بکار شدند.  بدون توجه به تهدیدات کارفرما، کارگران شورای کارگران کارخانه را بوجود آوردند. در مجمع عمومی در محل کارخانه، پنج نفر به عنوان نمایندگان شورا، انتخاب و وظیفه مذاکره با کارفرما و اداره کار به آنان محول شد. در مقابل اتحاد و تشکل کارگران، کارفرما مجبور به عقب نشینی شد و تن به مذاکره با شورا داد.

در یکی از این روزها" یادم نیست چه روزی"، وقتی از خانه به محل کار برمی گشتم، توسط سپاه پاسداران دستگیر و زندانی شدم. کارگران کارخانه به محض اطلاع از دستگیری، بطور دسته جمعی به جلوی زندان سپاه آمده و خواستار آزادی ام می شوند. پاسداران در جواب به آنها ادعا می کنند، که زندانی شدن من ربطی به مسائل کارخانه ندارد و شما برگردید به سر کارتان.  

با پرونده سازی همچون" انتشار نشریات و اعلامیه های ظاله" و شکایت کارفرما زندانی شدم که هدفشان جز نابودی شورای نوپا و شکست مبارزه آگاهانه و متشکل کارگران کارخانه چیز دیگری نبود. بهرحال بعد از چند روزی، مرا جهت محاکمه به دادستانی ابهر به حاکم شرعی" کاظم صدیقی" بردند. که شرح آن در بالا آمده است. بعد از حکم اخراج از کارخانه و ممنوعیت تماس با کارگران توسط حاکم شرع " صدیقی" مجبور به باز گشت به تهران شده و در شرکت مهاب" قدس" بعنوان نقشه بردار مشغول کار شدم که این خود داستان جداگانه ای دارد که در فرصت مناسب به آن خواهم پرداخت. دوستان عزیر این نوشته خارج از ایراد نیست و از آنجا که به اسناد دسترسی ندارم  وتاریخ  دقیق" سال و روزها " را نتوانستم بیاد بیاورم، لذا  رفقای کارگر و دوستانی که حافظه ای در این مورد دارند، تقاضا دارم، مرا از اطلاعات خود بی بهره نگذارند. 

 

1 comment:

  1. دوست بسیار عزیزی که از فعالین و عضو شورای بیکاران بوده، نوشته تکمیلی ارسال کرده است که در زیر آورده می شود.
    اداره آموزش و پرورش ابهر طبق اطلاعیه ای مبنی بر استخدام نیرو از طریق امتحان صادر می کند. تعداد ده نفر از میان 100 نفر از داوطلبان کار انتخاب و در دی ماه سال 1358 اسامی انتخاب شدگان در تابلو اعلانات آموزش و پرورش درج می شود. اکثریت انتخاب شدگان از اقوام و نزدیکان " مسئولان آموزش و پرورش، شهرداری و فرمانداری" بودند که مورد اعتراض حاضرین در محل واقع می شود. با عدم پاسخگوئی مسئولان آموزش و پرورش بیکاران مجبور می شوند، اداره آموزش و پرورش را اشغال و دست به تحصن بزنند. بعد از یک ماه تحصن و مقابله با نیروهای حزب الهی طرفدار حکومت, و عدم پاسخگوئی، بیکاران فرمانداری شهر را به تصرف خود درمیاورند. بیکاران بعد از تصرف فرمانداری ، در سالن فرمانداری، جلسه عمومی تشکیل داده و همزمان با اعلام موجودیت شورا 12نفر را به عنوان نماینده" شورای بیکاران ابهر و حومه" انتخاب کردند. طبق اطلاعیه ای موجودیت شورا،به تمامی کارخانجات و ادارات اعلام و از تمامی بیکاران شهر و روستا دعوت به همکاری و عضویت در شوار به عمل می آید. استقبال بی سابقه ای از طرف بیکاران صورت گرفت و بیش از 200 نفر به عضویت شورا درآمدند. شورا توانست با نماینده استانداری در جهت ایجاد کار و راه حل مشکل بیکاری جلسات متعددی برقرار کند. همچنین شورا حمایت خود را از شوراهای کارگری و شورای بیکاران سایر مناطق اعلام نمود.
    در مدت کوتاهی شورا توانست حدود 79 نفر را به استخدام درآورد و تعدادی نیز از طریق ایجاد تعاونی ها مشغول بکار شدند. تعدادی که به استخدام ادارات و کارخانجات شدند. به قرار زیر است.
    1 –" معلم پیمانی 30 نفر" 2 – "کارمند بانک 3 نفر" 3 – "کارمند شهرداری 3 نفر" 4 – "کارمند فرمانداری 2 نفر" 5 – " اداره کار یک نفر" 6 – اداره پست 2 نفر" 7 – " بیمارستانهای ابهر 5 نفر " 8 – شرکت صنعتی مینو 12 نفر " 9 –" شرکت صنعتی ابهر پلاست 10 نفر " 10 – شرکت تولیدی نخ ایران 3 نفر " 11 – تعدا 8 نفر نیز در ادارات مخابرات، بهزیستی، دارائی و کارگاههای فنی حرفه ای.
    لازم به یادآوریست که بعد از یک سال نمایندگان شورا از کار اخراج و از استخدام آنان در ادرات دولتی جلوگیری بعمل آمد.
    گردآورند: ی – خ

    ReplyDelete