نامه ترامپ دستور اجرائیست، نه دعوت به مذاکره

بعد از اعلام دریافت نامه" یاداشت اجرائی" ترامپ رئیس جمهور آمریکا در روز چهارشنبه 22 اسفند ماه، خامنه ای " ولی فقیه" بدون کوچکترین اشاره به محتوای نامه اعلام کرد که ما با آمریکا مذاکره نداریم. اما چندی نگذشت که دستور گفتگو" مذاکره" غیر مستقیم با ارسال نامه ای به ترامپ، صادر شد. روز شنبه 12 آوریل اولین گفتگو با نظارت عمان، بطور غیر مستقیم!!! تشکیل و 30 فروردین در محل سفارت عمان در رم"پایتخت ایتالیا" بطور" مستقیم و غیر مستقیم" پشت درهای بسته ادامه پیدا کرد. شنبه 6 فروردین سومین نشست در عمان باز هم پشت درهای بسته برگزار و در مورد مسائل فنی چگونگی اجرای توافق" هسته ای" جلسه قبل گفتگو انجام گرفت، که تاکنون هیچگونه گزارش رسمی ارائه نشده است. بنابر برخی روایتها و درز اطلاعات منابع مختلف، می توان نتیچه گرفت که محتوای نامه دارای سه محور اصلیست ،که شامل فعالیتهای هسته ای، موشکی و پهبادی، منطقه ای جمهوری اسلامی می باشد که هر سه مورد باید تحت راستی آزمائی مستقیم آمریکا قرار گیرند. مفهوم راستی آزمائی هم بدین معناست که تمامی فعالیتهای سه گانه باید تحت کنترل و نظارت مستقیم آمریکا قرار گیرند. بنابراین، هدف آمریکا در اساس به بهانه جلوگیری از تولید بمب اتمی، کنترل و نظارت مستقیم بر تمام فعالیتهای هسته ای، موشکی و پهبادی است و در نهایت وابسته کردن مستقیم ایران همانند زمان شاه به آمریکاست.

موضعگیری های دوگانه خامنه ای در رابطه با آمریکا مرا به یاد حرفهای پدرم در روزهای انقلاب 1357 و مبارزات مردم بر علیه رژیم دیکتاتوری شاه انداخت، پدرم گفت:" مواظب آخوندها" روحانیت" باشید و به آنها اعتماد نکنید که بسیار خطرناکند." من با قیافه حق بجانب گفتم" پدر، زمان فرق کرده و مردم هوشیار و انقلابی شده اند و آخوندها نمی توانند سوار انقلاب شده و آنرا منحرف و یا به شکست بکشانند." او گفت:" شماها جوان هستید و صادق، این آخوندها را نمی شناسید، آنها معامله گرند، با استفاده از دین می توانند براحتی مردم را در مقابل همدیگر قرار دهند و شما جوانان، کارگران و روشنفکران آزادیخواه و برابری طلب را  به بهانه کمونیست بودن کافر نامند و ریختن خون شماها را برای دفاع از اسلام حلال کنند و  با کشتار، اعدام و زندان انقلاب را منحرف و به شکست کشانند."

 صحبتهای خامنه ای" ولی فقیه" روز پنجشنبه چهار اردیبهشت در مورد صلح" تسلیم" امام حسن با معاویه کاملن گفته های پدرم را دوباره برایم زنده کرد. صحبتهای وی کاملن آشکار ساخت که اصرار وی به مخفی ماندن  نامه ترامپ و گفتگوهای جاری با نمایندگان آمریکا، حاکی از پذیرش شرایط ترامپ" رئیس جمهور آمریکا" است. حال وی با طرح صلح معاویه می خواهد زمینه داخلی را برای پذیرش رسمی طرح ترامپ آماده و به آمریکا بقبولاند که تنها جمهوری اسلامی است که می تواند مردم را در جهت خواسته های آمریکا کنترل کند.  

پروسه بازی توطئه گرایانه جمهوری اسلامی در زمین نئولیبرالیسم برهبری آمریکا :    

جمهوری" سرمایه داری دلالی" اسلامی به رهبری خمینی" با شعار حکومت مستضعفان" با توطئه و معامله پنهان با نهادهای امنیتی غرب" انگلیس و آمریکا" همراه با سرکوب شوراها و نهادهای کارگری - مردمی، جنبشهای دموکراتیک ملی،  اعدام و شکنجه آزادیخواهان و برابری طلبان و.. برقرار و دلالان و رانتخواران و اولیگارشهای رنگارنگ با عمامه و یقه آخوندی را بر ایران حاکم کرد. بعد از آتش بس جنگ ایران – عراق و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی و عقیدتی،جمهوری اسلامی برهبری هاشمی با اجرای برنامه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، نئولیبرالیسم را حاکم کرد که باعث نابودی تولید و غارت منابع طبیعی و نابودی زیرساختها و فقر و فلاکت عمومی گردید و مشتی غارتگر رانتخوار و اولیگارش برهبری ولی فقیه حکومت را بدست گرفتند. فعالیتهای منطقه ای جمهوری اسلامی هم در راستای منافع آمریکا با تشکیل سپاه قدس و نیروهای نیابتی با هزینه های گزاف شروع و در نهایت، در بحران اخیر خاورمیانه جمهوری اسلامی با آمریکا در مورد نیروهای نیابتی و حضور نیروی سپاه قدس  وارد معامله شد و بعد از نابودی نیروهای نیابتی و از هم پاشیدگی سوریه ماموریت جمهوری اسلامی به پایان رسید و عملن از معادلات خاورمیانه به نفع اسرائیل" ژاندارم خاورمیانه ای آمریکا" کنار گذاشته شد. در حال حاضر، نارضایتی های عمومی از بیکاری، فقر، تبعیض جنسیتی و ملی، نابودی تولید و منابع طبیعی و.. که حاصل نیم قرن غارت و چپاول سران و مدیران الیگارش جمهوری اسلامی است، خامنه ای" ولی فقیه"  را بر آن داشته تا برای حفظ جمهوری اسلامی و مقابله با جنبشهای اجتماعی به شروط ترامپ گردن نهد و ایران را در راستای منافع انحصارات آمریکائی قرار دهد.

هدف ترامپ از ارسال نامه" دستور اجرائی" به خامنه ای؟

انتخاب ترامپ بعنوان رئیس جمهور آمریکا نشانه های افول ابرقدرتی آمریکا و بحران عمیق سرمایه داری نئولیبرالیسم غرب را نمایان ساخت. از طرف دیگر شکست در جنگ اوکراین و ادامه بمباران و نسل کشی فلسطینیان در غزه سیاستهای منطقه ای و بین المللی آمریکا را با چالش جدی روبرو ساخته است. با این وجود آمریکا در نظم جدید جهانی پیش رو می خواهد به هر قیمتی که شده قدرت خاورمیانه ای خود را با محوریت اسرائیل بعنوان" ژاندارم منطقه" تقویت و گسترش دهد. دولت آمریکا بخوبی می داند که منابع انرژی خاورمیانه نقش بسیار مهمی در توازن قدرت با چین دارد. بنابراین کنترل منابع نفت و گاز خاورمیانه و آبراهائی همچون تنگه هرمز و باب المندب می تواند در توازن قدرت در نظام چند قطبی آینده نقش بسیار مهمی بازی کند. بنابراین  امریکا مجبور است برای سلطه کامل بر خاورمیانه، قدرت نظامی و سرزمینی ژاندارم منطقه" اسرائیل" را تقویت و با کنترل مستقیم ایران بر منابع انرژی خوزستان و تنگه هرمز حاکم شود.  

شعار آتش بس و خاتمه جنگهای ترامپ بمحض ورود وی به کاخ سفید رنگ باخت و معلوم شد که در چارچوب سیاستهای آمریکا نمی توان به صلح و پایان جنگها امید بست. شعار صلح طلبی وی در داخل آمریکا با موفقیت پیش رفت. اما در معادلات بین المللی اهداف این شعار تبدیل به تسلیم داوطلبانه و همراه با تهدید به نفع آمریکا شد که از طریق جنگ غیر قابل دسترس هستند. همچون آتش بس اوکراین که ترامپ بدنبال تصاحب منابع معدنی کمیاب و انرژی بود که هنوز بدون نتیجه مانده است. همچنین در مورد نوار غزه، که در اثر مقاومت مردم نوار غزه در مقابل کوچ اجباری، ترامپ مسئولیت بیرون راندن مردم غزه را با ارسال بمبهای سنگین به ارتش اسرائیل محول کرد. که شاهد وحشیانه ترین کشتار زنان، کودکان مردان فلسطینی بدون توجه به اعتراضات بین المللی هستیم.  

نتیجه:

موقعیت ایران در خاورمیانه آشفته با کشورهای بی ثبات حاصل از مداخله گری آمریکا در منطقه با عاملیت" ژاندارم منطقه" اسرائیل و با کمک رژیمهای وابسته و به ظاهر مستقلی همچون جمهوری اسلامی بسیار شکننده شده است. بخصوص بعد از پذیرش مذاکره" گفتگو" در مورد دستورات اجرائی ترامپ از طرف خامنه ای و همزمانی انفجارهای مهیب بندر رجائی" بندر عباس"  با  دور سوم گفتگوها که منجر به کشته و زخمی شدن بیش از هزار نفر از مردم گردید وارد مرحله بسیار خطرناکی شده است. با توجه به عکس های ماهواره ای و همزمانی انفجارها در فواصل معین، نمی تواند یک حادثه تصادفی باشد و به یقین می توان گفت که این عملیات خرابکاری کاملن سازماندهی شده است. مجریان حاکمیت ولی فقیه صلح طلب اما به شیوه تسلیمی" امام حسن در مقابل معاویه" این تصور را دامن می زنند که این عملیات برای جلوگیری از ادامه گفتگوهاست. اما با توجه به حملات اسرائیل به سوریه و بمباران زیرساختهای آن، می توان چنین نتیجه گرفت که اهداف عملیات خرابکاری در بندر رجائی در راستای سرعت تسلیم طلبی و نابودی اقتصاد و زیر ساخت های کشور و ایجاد ترس و وحشت در میان مردم است. با توجه به نفوذ سازمانهای امنیتی برون مرزی در سران حکومت و بدنه تشکیلات جمهوری اسلامی این نوع خرابکاری ها و نابودی زیرساختها در ابعاد گوناگون می تواند ابعاد وسیعتری بخود گیرد. در چنین موقعیتی، وظیفه سنگینی بر دوش کارگران و زحمتکشان قرار گرفته است. بنابراین مردم راهی جز حفظ هوشیاری ، اتحاد و سازماندهی، برای مقابله با هرگونه توطئه های تسلیم طلبانه جمهوری اسلامی و مزدوران " سلطنت طلبان خارج نشین" و مزدوران داخلی حامی حمله نظامی آمریکا – اسرائیل و جلوگیری از عواقبی همچون سوریه و لیبی و.... ندارند و ضمن محکوم کردن جنگ و خرابکاری و برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت مردمی، خود را آماده کنند.